منابع انسانی
منابع انسانی یکی از منابع اصلی و شاید کلیدی ترین منبع برای یک شرکت نوپای این حوزه است. در حوزه نرم افزارهای ابری، توانایی توسعه محصول سریع و پاسخگویی سریع به نیاز بازار از اهمیت ویژه ای برخوردار است. استارتاپها در مرحله رشد خود عمدتا با دو مرحله تناسب مسئله/راهکار[۱] و تناسب محصول/بازار[۲] مواجه هستند. مرحله اول مربوط به شناخت مسئله با اولویت مشتریان، ارائه راهکار برای آن و ارائه دادن یک محصول حداقلی قابل قبول[۳] برای رفع آن راهکار است. ساخت این محصول اولیه نیازمند داشتن شناخت صحیح از بازار و همچنین توان توسعه محصول اولیه است. این دو توانمندی در تیمهای ایده آل که در ادامه بیشتر راجع به آن صحبت خواهد شد، در موسسین وجود دارد. در مرحله تناسب محصول/بازار تیم باید محصول را دائما با نیاز بازار تغییر داده و محصول را طوری توسعه دهد که مطابق با نیاز بازار باشد و لازمه این کار نیز دانش و مهارت فنی بالایی است.
در استارتاپهای این حوزه نیروی فنی اهمیت ویژه ای دارد و باید از خودگذشتگی فراوانی برای برآورده کردن نیاز مشتریان و ساخت محصول اولیه برای دو مرحله ذکر شده انجام دهد. این در حالی است که نیروهای فنی خوب، عمدتا فرصت های شغلی خوبی(یعنی حقوق نقدی بالاتر و وظایف محوله کمتر) از سمت شرکت های بزرگ دارند و هزینه فرصت آنها بالا است. بنابراین در صورتی کار کردن در یک استارتاپ آن هم در این حوزه که محصول فنی در آن از اولویت های اصلی است ، برای او توجیه پذیر است که در آن استارتاپ سهم قابل توجهی داشته باشد. چرا که از سمتی با منابع مالی کم استارتاپ قابلیت جبران خدمات وی از طریق حقوق نقدی وجود ندارد و از سمتی در صورتی که نیروی فنی اصلی در کار دخیل نباشد، امکان تغییر محصول به صورت دائمی و مطابق با نیاز بازار تا رسیدن به مرحله تناسب محصول/بازار تقریبا غیر ممکن است. بنابراین اولین مسئله مهم در حوزه منابع انسانی سهامدار بودن قابل توجه هم موسس فنی است که مسئولیت ساخت محصول اولیه و توسعه آن تا رسیدن به مرحله تناسب محصول/بازار را دارد. منظور از قابل توجه بودن یعنی بیش از ۲۵ درصد از کل سهام شرکت.
این موضوع برای کارکنان اولیه فنی شرکت نیز صادق است. عموما توسعه فنی در این حوزه، نیاز به یک تیم فنی تخصصی عالی دارد. مسئولیت های سمت سرور و کلاینت در پلتفرم های مختلف هر یک باید از زمانی به بعد به صورت تخصصی دنبال شود. تشکیل این تیم نیازمند جذب افراد توانمندی است که باز هر یک هزینه فرصت بالایی دارند و از سمتی منابع مالی یک استارتاپ نیز کم است و نمی تواند تمامی خدمات آنها را به صورت نقدی جبران کند.از سمتی در بسیاری اوقات از آنجا که تیم کوچک است و مشتریان زیاد، هر فردی باید خود حافظ منافع کل کسبوکار باشد به طوری که در حال شناخت دائمی نیاز مشتریان و بازخورد گرفتن و تصمیم برای بهبود محصول باشد. یعنی خود در کار دخیل و شریک باشد.یعنی باید ذهنیت موسسین را در مدیریت کار خود داشته باشد. به همین منظور برای کارکنان اولیه شرکت بخشی از سهام شرکت را در نظر می گیرند و به آنها اختصاص می دهند که اصطلاحا به آن سهام شناور[۴] می گویند و برنامه ای برای تخصیص آن سهام به کارکنان[۵] تدوین می شود. این بخش از سهام برای شرکت های این حوزه که شرکت های مبتنی بر فناوری محسوب می شود و نیروی فنی توانمند در آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است عددی بین ۱۰ تا ۲۵ درصد از سهام کل شرکت است که البته در مواردی تا ۳۵ درصد نیز مشاهده شده است که به حدود ۱۰ کارمند اولیه شرکت اختصاص می یابد. برای آشنایی بیشتر با موضوع سهام کارکنان مطالعه اسلایدهای شرکت [۶]accion مفید است و توصیه می شود.
تیم ایده آل
با توضیحاتی که در بخش پیش راجع به استارتاپهای حوزه نرم افزارهای ابری داده شد، تیم ایده آل تیمی است که سه[۷] قابلیت و نقش را به طور عالی و شگفت انگیز در خود داشته باشد. نقش اول، نیروی فنی همهفن حریفی[۸] است که محصول اولیه را عالی بالا بیاورد.(که در اصطلاح به آن Hacker گفته می شود) نقش دوم نقش نیروی فروش ماهری است که اهل قرارگذاشتن دائم با مشتری باشد و بتواند گنجشک را جای قناری بفروشد.(که در اصطلاح به آن Hustler می گویند). نقش سوم، نقش یک شخص خلاق و طراح است که بتواند UI/UX جذابی طراحی کند و front-end را نیز بفهمد و پیاده سازی کند.(که در اصطلاح به آن hipster می گویند.) این سه نقش باید در موسسین اصلی استارتاپ وجود داشته باشد. البته لزومی ندارد که این سه نقش در ۳ فرد مجزا باشد بلکه یک فرد می تواند چند نقش داشته باشد. موسسین اصلی باید فهم صحیحی از مطالب ذکر شده شامل فروش و بازاریابی، مدیریت و توسعه محصول و شاخصهای کلیدی عملکرد کسبوکار داشته باشند و در اجرای آنها فعالیتی خارج از چارچوب گفته شده مشاهده نشود.[۹]
بررسی مسائل مربوط به نیروی انسانی از جمله سهامدار قابل توجه بودن نیروی فنی و در نظر گرفتن میزان مناسبی سهام برای اختصاص به کارکنان از جمله معیارهای اصلی ارزیابی یک استارتاپ ایده آل برای سرمایه گذاری است.
[۱] problem/solution fit
[۲] product/market fit
[۳] Minimum Viable Product
[۴] Option pool
[۵] Employee Stock Ownership Plan
[۶] https://www.accion.org/startup-employee-stock-option-plans-overview-and-best-practices
[۷] مطالعه این مطلب برای آشنایی بیشتر با سه نقش ذکر شده مفید است :
https://www.forbes.com/sites/andyellwood/2012/08/22/the-dream-team-hipster-hacker-and-hustler/#4119e7c02c85
[۸] Full Stack Developer
[۹] در اینجا نتیجه گیری های آماری جالبی راجع به تیم های موفق این حوزه شده است :
مطلب خوبی بود
به نظرم امکان بسط و گسترش داره در اینده چون موضوعی مهمه
اصل کار، که دادن سهام هست درسته منتها شرایط و ابعادش به نظرم باید خوب مطالعه و بررسی بشه
اینکه گفتی به خاطر پول نداشتن استارتاپ و زیاد حقوق خواستن نفر فنی هست به نظرم دلیل خوبی نیست و باید اینطور گفت که سرمایه گذاری اولیه رو نفرات اصلی اول انجام می دن که از جنس ایده و کار و توسعه محصوله و این سرمایه گذاری ما به ازاش سهام هست و مشارکت در مالکیت کسب و کار ! به نظرم اینطور منطقی تر به نظر می رسه.
در واقع ترتیب اینکه چون انسان خواسته و انگیزه داشته که کار نو و بدیعی بکنه ارزش داره و باید سهامدار باشه منطقی تره تا اینکه بگیم بالاخره چون آوردن یه فنی خوب هزینه داره و هزینه ش رو شما باید از سهام شرکت بدید!
نظر بنده س و شاید توی ادبیات دنیا این طور نباشه.
موفق باشی
ممنون از نظر مفصلی که دادین.
درست میگین. باهاتون موافقم. تکمله ی خوبی به بحث بود.