استارتاپ از نگاه یک کارآفرین سریالی در دانشگاه استنفورد

مدتی پیش این متن رو ترجمه کرده بودم و در وبلاگ برنامه تجاری سازی شریف قرار داده بودم. به خاطر ارزشمندی محتواش دوباره در اینجا منتشرش میکنم.

متن زیر ترجمه ی بخشی از کتاب “استارتاپ؛ ماجراجویی در دره سیلیکون”۱نوشته ی جری کپلن۲ ، کارآفرین سریالی و عضو مرکز انفورماتیک حقوقی دانشگاه استنفورد است. با مطالعه این متن می توان با استارتاپ یا همان کسب و کار نوپا و نوع فعالیت در آن و همچنین مولفه های اصلی موثر در رشد آن از نگاه جری کپلن آشنا شد.


شرکت مدرن 
احتمالا برترین شکل از شرکت‎های انسان‌هاست. منابع خاص به شکل نیروی کار، مواد خام و فرآوری شده، سرمایه و دانش به یکدیگر پیوسته و فرآیندی حیرت انگیز، آن‌ها را به کالا و خدمات ارزشمند‌تر تبدیل می کند. این تبدیل معجزه آسا، شبیه فرآیندی است که در آن خاک، آب، نور خورشید و یک بذر که می توان آن را به اطلاعات تشبیه کرد، با آرایش و نظمی دوباره با یکدیگر می‌آمیزند و به یک گیاه زنده تبدیل می‌شوند. شبیه گیاهان، شرکت ها نیز متولد می‌شوند، رشد می‌کنند و می‌میرند، به منابع دسترسی می‌یابند، مزاحمان را دفع می‌کنند و با دیگران رقابت می‌کنند. کسب و کارها در طول زمان رشد می‌کنند، چرا که شرکت‌های با کارآمدی کمتر جای خود را به شرکت‌های کارآمدتر می‌دهند و پس از آن عادات موفق آنان توسط دیگران تقلید می‌شود.

در این فضا است که “بازی استارتاپ” توسعه یافت. “بازی استارتاپ” یک مسابقه پیچیده است که برای شتاب دادن به سرعت رشد شرکت‌ها ساخته شده است، که تعداد بیشماری از کارآفرینان دائما به آن مشغول‌اند. بازی استارتاپ مثل یک مسابقه‌ی زندگی، آزمایش قدرت، هدف و مهارت رقبایی است که می‌خواهند خودشان را برای به افتخار رسیدن یا مورد تمسخر قرار دادن در نگاه عمیق عموم، به رخ بکشند. چالش اصلی بر سر پیدا کردن راهی جدید یا بهتر برای کسب و کار است، جوایز نیز عبارتند از افزایش ثروت، افزایش شهرت شخصی، و کنترل داشتن بر روی سرنوشت خود. “بازی استارتاپ” برای انگیزه دادن به باهوش ترین، خلاق ترین و سخت کوش ترین افراد طراحی شده است تا استفاده از منابع موجود در جامعه را بهبود دهند، اشتغال‌زایی کنند و طیف وسیع‌تری از کالاها و خدمات با کیفیت را فراهم آورند. این جاست که بازی انجام می‌شود.

بازی با یک کارآفرین مشتاق آغاز می‌شود که می‌خواهد به درستی پیشرفت کند و مورد آزمایش قرار گیرد. شبیه بازی‌های دیگر، بازیکن با پول مصنوعی رائج بازی، شروع می‌کند که در این مورد سهامی از یک کار ریسکی جدید است. هدف نیز ساده است ، افزایش ارزش سهم کارآفرین، چرا که زمانی که بازی تمام می شود، این سهام می تواند به شکل پول واقعی در اختیار او قرار گیرد. ترفند این کار این است که مقداری از سهام، با سه منبع ایده ، پول و افراد معاوضه شود و سپس این سه منبع برای افزایش ارزش سهام باقی مانده استفاده شوند.

ایده ها که به اصطلاح “مالکیت فکری” نامیده می‌شوند ، شامل مفهوم اصلی کسب وکار و هر طراحی، فرآیند یا برنامه منحصر به فرد است که به وسیله‌ی آن ها کسب و کار پیگیری و دنبال می شود. مالکیت فکری به وسیله‌ی برنامه‌های محافظتی رازداری در تجارت و همچنین ثبت اختراع و پتنت و حقوق نشر و کپی رایت محافظت می‌شوند.

پول از سرمایه گذاران و معمولا از طریق مشارکت با یک سرمایه گذار خطر پذیر وارد کار می‌شود. سرمایه گذاران خطرپذیر یا به اختصار VC ها ، یک مقدار مشخص از سهام را به صورت سهم ممتاز۳ می گیرند. این سهام حقوق معینی را از قبیل حق انتخاب کردن هیئت مدیره به سرمایه گذاران خطر پذیر اعطا می‌کند.

افراد نیز معمولا با به خدمت گرفتن دوستان یا همکاران و با استخدام افراد نخبه دور یکدیگر جمع می‌شوند. این افراد همان کارکنان هستند که با مخلوطی از حقوق نقدی و سهام در کار دخیل می‌شوند. حقوق نقدی برای پوشش دادن هزینه‌های معقول زندگی کافی است، اما معمولا از حقوقی که کارکنان می‌توانند در یک موقعیت پایدار داشته باشند، کمتر است. سهام چیزی است که آنها واقعا به خاطر آن کار می‌کنند. این بخشی از شراکت در یک ریسک است، شانسی برای شرکت در یک بازی و هزینه کردن برای آن با کارکنان مخصوص به آن.۴

کارآفرین سرمایه‌ی شرکت را به اندازه ی همه‌ی نیازهای خود افزایش نمی‌دهد چرا که این به معنی فروش مقدار زیادی از سهام خواهد بود. معمولا، سرمایه‌گذاری اولیه برای رسیدن به تعدادی نقطه هدف معین کفایت می‌کند. نقاط هدف انتخاب می‌شوند تا به سرمایه گذاران آینده بالقوه نشان داده شود که چشم انداز شرکت بهبود یافته است، که این باعث توجیه قیمت بیشتر برای سهام خواهد شد. بنابراین نیاز به فروش مقدار کم‌تری از سهام خواهد بود. اگر پول قبل از رسیدن به نقاط هدف تمام شود، شرکت بازی را باخته است و بازی تمام است. در این فاصله، ممکن است شرکت‌های دیگر سعی کنند، ایده ها و افراد را بدزدند یا حتی سعی کنند که پول شرکت را تمام کنند.

سرمایه‌گذاران خطرپذیر به طور معمول، به دنبال یک امکان معقول برای سرمایه‌گذاری اصلی خود به تعداد ۵ تا ۱۰ بار در مدت ۵ سال هستند. نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذاران از این سرمایه گذاری ۵۰% یا بیشتر در هر سال است. هزینه‌‌ی بالای این سرمایه، بازی استارتاپ را به یک مسابقه‌ی سرعت تبدیل می‌کند.

مرحله‎ی آخر این بازی یک رویداد مالی است که عرضه اولیه سهام۵ نام دارد. این رویداد زمانی است که شرکت برای اولین بار در لیست تبادل سهام عمومی قرار می‌گیرد که معمولا شرکت را از یک مجموعه ریسکی به یک کمپانی سودده تبدیل می‌کند. تا قبل از رسیدن به این مرحله، به صورت مجازی این امکان وجود دارد که سهام را به پول نقد تبدیل کرد. پس از عرضه اولیه سهام ، کارآفرین آزاد است تا سهام خود را به بازار بفروشد، همانطور که کارکنان نیز می توانند. این یک پایان موفقیت آمیز برای بازی استارتاپ و خلق یک شرکت قابل پذیرش است. کارآفرین اکنون می تواند پول خود را بگیرد و به خانه برود، یک شغل با ریسک کمتر، مثل مدیریت یک شرکت پایدار انتخاب کند یا اینکه دوباره تصمیم به ترقی و پیشرفت بگیرد و بازی را دوباره آغاز کند.

۱- Startup, A Silicon Valley Adventure
۲- Jerry Kaplan
۳- Preferred equity
۴- Sweat equity
۵- Initial public offering(IPO)

دیدگاهتان را بنویسید